گاو ، خر ، پلنگ ، خرس ، . . . : " حیوانات ظاهری / حیوانات باطنی










گراز

wild

مار

عقرب

عقرب1

عقرب2

خوک خانگی _ پرورشی





گاو ، خر ، خوک ، گراز ، خرس ، پلنگ ، مار ، افعی ، گربه ، کفتار و . . . ازحیوانات ظاهری هستند . یعنی باحواس پنجگانه ( بویایی ، بینایی ، لامسه ، چشایی و گویایی ) قابل درک اند . اما آیا چه کسانی حیوانات باطنی هستند . یعنی حیوان هستند . حیوانیت دارند ولی این حیوانیت با حواس پنجگانه ، قابل درک نیستند . ودرواقع برای دیدن این ها باید ، وجودششمی غیرازاین ها رابه کاربرد تابتوان آن هارادرک کرد . وآن ، روح است . آن هم نه هرروحی . بلکه روحی قوی . روحی الهی . روحی پاک . پاک ازآلودگی ها . پاک ازگناهان . وچنین روحی یافت نمی شود مگردرافراد " مهذب "علمای ربانی باطن و درون افرادرامی دیدند . درمیان جامعه ، بعضی هافکرمی کنند یک شخص باطنا یک عمرروباه است واین صحیح نیست . بلکه اشخاص حتی هرثانیه ای یک وضعی دارند .

یعنی می شود شخص الان خوک باشد . ثانیه ای دیگرروباه . ثانیه ای دیگر عقرب . ثانیه ای دیگرزنبور. . . اماچه زمانی ، اشخاص چه حیوانی اند ؟ زمانی که شخص درپی کلک سوارکردن برای دیگری وگول زدن اوست ، زمانی که می خواهد ، "مکر"ی به کارببرد ، آن زمان ، فورا شکل وصورت " نفس " اش ، روباه می شود . زمانی که می خواهد حرفی به کسی بزند که آن شخص رابیازارد ، نفس اش زنبورمی شود . اگراین نیش زدن اش ادامه پیداکند نفس وباطن اش مارمی شود واگرمثلا بیش ازیکسال مدام درپی آزارواذیت رساندن به شخص یااشخاص باشد ، این چنین شخصی " باطنا دیگرافعی " شده است .زمانی که ظاهرا باشخصی دوست است ، ولی درپنهان ، ازپشت سربه اوحمله می کنید ، برعلیه اش کاری می کند ، بلافاصله ازلحاظ درونی " عقرب " می شود . وجالب اینکه تازه زمانی که شخص ، نمازاول وقت می خواند ، روزه اش رامی گیرد ، سرش به کارخودش است ، کاری به هیچکس ندارد ، حتی نمازشب اش ترک نمی شود ، چنین کسی تازه ازلحاظ درونی ، " خر " است . خر ، ازلحاظ درونی ، چیزبدی نیست . یعنی می شودازاین ، الاغ که توانایی جابجایی باردارد ، بارکشید وبالاخره اورادرمسیر ، انسان شدن ، وآدم شدن انداخت . والبته چنین تربیت کردنی کارهرکس نیست . مردی الهی می خواهد که خود ، اسفار ، راطی کرده باشد وبه مقام " راهبر " ی رسیده باشد . الغرض ، شخص  اگر دنبال چشم چرانی ، ارضاء شهوت ازطریق حرام بروداین شخص ، خوک است . هرچندحیوانیت خوک ، مشخصه های چندش آوردیگری هم دارد که قصدورودبه آن هارانداریم . شخصی می گفت : " یکی ازدوستانم رانزدیک عالم ربانی بردم . دیدم آن عالم ، ابدابه این رفیق ماالتفاتی نکرد واصلا محلش نگذاشت . ماهمراه خودمان ، " نان سنگگ " گرفته بودیم . نان هابرروی میز ، میان پارچه ای بود . آن عالم ، سرپابودوبرای ماصحبت می کرد . به سمت میزرفت . لقمه ای ازآن نان سنگگ راجداکرد . به سمت دهان بردکه بخورد ولی آن رانخوردونان رامیان پارچه برگرداند. ( زمانیکه ماواردشدیم آن آقاندیده بودکه نان هادردست چه کسی ازماهاست ) اورابه گوشه ای بردم قسمش دادم که چرالقمه نان رانخوردید؟مگرآن نان اشکالی داشت . چون بنده تقریباازاصحاب سن آن عالم بودم ، فرمودند :" دیدم که یک " خرس " آن نان راخریده بدینجاآورده بود . می گفت ازنزدآن " ولی خدا " برگشتیم . آن دوست من ازاینکه آن " استاد " ، اوراتحویل نگرفته ، سخت ناراحت بود وسعی داشت عیب راازآن  " بزرگ " بداند . بدوگفتم : " آینه گرنقش توبنمود راست * * * خودشکن ، آیینه شکستن ، خطاست " . می گفت : " این پیریه ، چیزی بارش نبود . همش بادبود . فیس وافاده نبود . دیدی بامن چه جوربود؟ اصلانگام هم نکرد انگار " ولی " ندیده بودیم " . . . ناچارشدم ، مساله نان رابه اوبگویم . می گفت : " من این حرف هاراقبول ندارم . . . بعدگفتم : " فلانی ! من این شخص رومی شناسم ، ازاوحتی سراغ یک " مکروه " * ندارم . گفت : " من به دکترمراجعه کرده ام که چرابچه دارنمی شوم . دکتربه من گفته فیلم " سکسی " نگاه کن . اینه که من وخانمم اینجورفیلم هارانگاه می کنیم تاشهوت مان تحریک شود و دفعات همبسترشدن مان بیشترباشد . . . گفتم : " اولا ، بنظرمن این حرف دروغ است . چون هیچ دکترمتخصص نازایی ای پیدانمی شودکه چنین نسخه ای برای بیمارش بپیچد . ثانیااگریک " الاغی " درلباس پزشک ، پیداشدوچنین مهملی گفت بایست گفت : " تواشتباه می کنی " چون حضرت امیرع فرمودند : " لاشفاء فی الحرام ( درحرام شفامجوی ) . . . ثانیامن گمان می کنم توخودت این خیالات رابه هم بافته ای تاپاروی وجدانت بگذاری واین صورقبیحه راببینی . اتفاقابدترین کاراین است چون توبدین کارمعتادمی شوی واگرکنارنگذاری ، بصورت یک عادت همیشگی درتودرخواهدآمد . وحالا سرکارآن ولی رافهمیدم ودرشناختش مطمئن ترشدم " چون ، کسی که خودش را ازراه حرام وارد شهوت کند ، باطنش ، خرس می شود . دفع شهوت حلال ، به هیچوجه ، صورت نفس رابه حیوانیت نمی بردهرچقدر هم که حتی آن وررفتن باحلال ، وفع شهوت از اوحتی به دفعات افراطی وزیادهم باشد چون خاصیت حلال اینست که باطنش فقط نوراست ونورانیت دارد . چنانچه محمدمصطفی ص همنشینی وبازی کردن ، ونزدیکی کردن باهمسررابرابر " هزارحج " می داند .پس ورودانسان به مسائل حلال ، هیچ مانع ، تاریکی ، خطر ، و . . .  نداردولی همین که شخص از " راه " خارج شدومسیرراگناه آلودطی کرد هم درعمردنیایی خود گرفتاری هاخواهدداشت وهم درزندگی برزخی - قیامتی اش هزاران مانع و بیچارگی خواهددید . بعضی ازافرادنادان بشرکه همه چیزرادرهمین جا(دنیا)فقط می دانند، به این دلیل است که این ها تمام وجودخودرامتمرکزبرحواس پنجگانه کرده اند . حواس پنجگانه ای که ماباحیوانات درآنهامشترک هستیم . پس اگرقرارشدتمام همت خودرافقط به همین حواس پنجگانه محدودکنیم چه فرقی باحیوانات خواهیم داشت .یکی ازرفقای مرجع عالیقدرآیت الله سیدعلی محمددستغیب می گفت : " خدمت ایشان نشسته بودم .یک مراجعه کننده ای ایشان  داشت . بعدازاینکه آن شخص رفت به حضرة آیة الله دستغیب عرض کردم : " آقا ؟ اگرشخصی راببینیم که " گراز " است ، بازهم جواب سلام خوک واجب است ؟ " . حضرة آیت الله سیدعلی محمددستغیب فرمودند : " دونوع گراز داریم . یک نوع گراز که دربیابان است ویک نوع " گرازی " که شماالان دیدید . اینی که الان شمادیدید مادم اینهارامی گیریم وآدمشان می کنیم " !



منبع

http://javadein.blogfa.com/post-32.aspx

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد